26 بهمن 1402
خروس و شيرى با هم رفيق شدند شب هنگام خروس برای خوابيدن بالای درخت رفت. شير پاى درخت دراز کشيد. هنگام صبح خروس مطابق معمول شروع به خواندن کرد. روباهى که در آن حوالى بود به طمع افتاد نزدیک درخت آمد و به خروس گفت: بفرمایيد پایين تا نماز را به شما… بیشتر »
26 بهمن 1402
♨️میخوام یه داستان تکراری رو براتون بازخونی کنم مومن به خدایی، کشتیش در دریا به زیر آب رفت و خودش هم در حال غرق شدن بود در همون حال از خدا طلب کمک میکرد که قایق اول رسید و ناخدا گفت سوار شو! گفت نه، من از خدا کمک خواستم و به کمک شما نیاز ندارم!… بیشتر »