#خدا هست
🇮🇷ساده نگذریم… خدا همین جاست!!!
مانده ام در کار ما آدمها. اینجا و آنجا، دنبال خدا می گردیم و خدا همین جاست. جلوی چشم ما. خدایی که چهل و چهار سال است خودنمایی میکند و همین ۲۲ بهمن خدایی کرد و این همه دل و جسم را در خیابانهای تهران و ایران به میدان آورد. خدا هست دیگر. میخواهد خدایی کند.
میخواهد همه هیزم بیاورند و همه آتشی بزرگ فراهم کنند و در نهایت ناامیدی، او خدایی کند و ابراهیم را از آتش خشم آزاد کند. میخواهد از داخلی و خارجی، از ۴۷ سازمان جاسوسی، از داعشی و سلبریتی آمریکایی، از غربی و عبری و عربی، از چپ و راست، از بالا و پایین، از همه مدل، از همه کس، از همه جا، از مجازی و واقعی، هیزم آتش خشم و ترور و اغتشاش ۱۴۰۱ در ایران بیاورند و آتش را هم روشن کنند و در مجازی خود بر آن بدمند. و او خدایی کند و بگذارد تا آتش شعله بگیرد و در اوج سختی، خدایی کند و آتش را بر ایران سالم و سلامت و امنیت کند. دوست دارد خدایی کند. دوست دارد قدرت نمایی کند. دوست دارد خودش را نشان بدهد. اصلا هدف خلقت همین است. میخواهد همه او را بشناسند. این کنز مخفی و گنج پنهان را.
ساده نگذریم از این خدای قوی و عزیز. خوب بلد است خدایی کند. شبانه موسی را راهی میکند و از پس و پیش در تنگنا قرار میدهد. از پس، لشکر فرعونی و از پیش، رود نیل. و همان لحظه آخر که همه حتی بچه انقلابی های موسی هم کم میآورند، وارد میشود و ربوبیت خود را نشان میدهد. و مگر ۲۲ بهمن امسال اینگونه نشد؟! از پس انقلاب، دشمن خارجی بود و دندان تیز گرگهای آمریکایی و روباه های انگلیسی و سگ های اسراییلی و شغال های مرتجع منطقه و از پیش، نفوذی های داخلی و منافقان و نارفیقان و سست عنصران و سیل مشکلات اقتصادی برف انبار شده دهه نود و گرفتاریهای فرهنگی و اجتماعی و… و اینجا بود که همه بریدند و حتی بعضی بچه انقلابی ها کم آوردند و آنگاه خدا در ۲۲ بهمنماه، باز یوم الله کرد تا خدایی کند و رود را بشکافد و بگوید خدا هست. خدایی که این همه مردم را به صحنه میآورد تا بگوید انقلاب زنده است.
ساده نگذریم. اصلا خدایی اینگونه است. یوسف، ته چاه و کنج زندان میرود. حتی برادرانش هم او را خوار و ذلیل میکنند اما خدا کارش را بلد است. میگذارد خوب همه چیز جور شود. وقتی یوسف، تنهای تنها شد، خدایی میکند و یک شبه، مسیر عزت یوسف را طی میکند. همین آقای خودمان، آقا سید علی امام انقلاب را ببینیم. خارجی و داخلی خواستند خوار و ذلیلش کنند و آنچه توانستند کردند. از دشمنان دانا و پولدار و رسانه دار و توانا تا برادران ناباب و نابرادر داخلی تا دوستان نادان تا مجازی بازان فحاش تا تحلیل نویسان کارشناس نما تا شعار نویسان مزدور تا شعار گویان هیجانی و لیدر باز و آخرش گفتند سید علی ملتت کجاست؟!… همه آمدند تا ۱۴۰۱ سال پایان سید علی باشد اما خدا هست دیگر. خدایی را خوب بلد است. میخواهد یوسف را در اوج سختی، عزیز کند. اصلا خود آقا هم خوابش را دیده. پنجاه سال قبل در زندان ساواک. که تو یوسف میشوی! و او حالا یوسف شده. او باید عزیز و عزیز و عزیزتر شود. خدای یوسف، خدای سید علی هم هست. و خدایی میکند. همین ۲۲ بهمن که گذشت. این همه ملت، این همه آدم، این همه مردم را خدا میکشاند کف خیابان. تا نشان دهد عزت و ملت سید علی را. تا همه آنها را به خود آورد. تا حتی برادران ناباب را به سجده مجبور کند. خدا هست دیگر.
خدا هست دیگر. ساده نگذریم. اصلا این همه تحلیل و تفسیر دیدیم و خواندیم. آخرش که چه؟! آن جامعه شناسانی که از انقطاع نسلی میگفتند، آن روان شناسانی که از افسردگی میگفتند، آن سیاسی بازانی که از ریزش اعتماد میگفتند و… بگویید بیایند و این حضور مردم را تحلیل کنند. چه دارند بگویند؟! و البته که باب توجیه باز است اما هر چه گفتند و بگویند مهم نیست. مهم این است که ما خدا را ببینیم.
آنچه امام فرموده و آنچه آقا میفرماید یک کلام است. خدا و خدا و خدا و دیگر هیچ. خدایی که به تعبیر امام، دست غیبی را برآورده تا این انقلاب بیاید و به پیش برود و به تعبیر آقا، اراده الهی بر گام دوم انقلاب است.
تحلیل حقیقی، نگاه توحیدی است. حضور خدا است. تصرف ربوبی است. دست خداست. مقلب القلوب انقلاب است. اراده الهی بر حکومت مستضعفان است. همان خدایی که هست و هست و هست و غیر او، همه هیچ است و هیچ و هیچ.
ساده نگذریم از این همه شور و شوق و حضور و اتحاد مردم ایران. ساده نگذریم از این معجزه بزرگ الهی. ساده نگذریم از روز قدرت نمایی خدا که گفتیم و گفتند ۲۲ بهمن ماه، یوم الله، یوم الله…
روز خداست. این روز را خدایی ببینیم. خدایی تحلیل کنیم. خدایی بگوییم. و جهاد تبیین یعنی نشان دادن آیات و معجزات خدایی!
ساده نگذریم. خدا همین جاست. در همین نزدیکی. در همین میدان انقلاب اسلامی!