29 دی 1401
#سیره_شهدا
#شهید_مهدی_باکری🌷
🌱آن شب خانه یکی از اقوام خوابیده بود، نیمه های شب برای نمـاز شب بلند شد.
خانمش را هم بیـدار کرد، نمـاز صبـح را هم خواندند، متوجه شده بود که صاحبخـانه بیدار نشده، خیلی ناراحت بود.
صبح به خانمش گفت: سر سفره من به تو میگم چرا به نمـازت اهمیت نمیدی؟؟ به ظاهر صـدام رو بالا میبرم و بحث میکنم تا آنها متوجه خطاشان شوند، خانمش قبول نمیکرد گفت: تو تا حالا عصبانی نشدی، من خندهام میگیرد☺️ نمی تونم بیخیال شو!
تا که دید خانمش موافق نیست، حرف هایش را در نامـهای نوشت و موقع رفتـن به آنها داد…
《کتاب سیره دریادلان۴》
#بی_تفاوت_نباشیم
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر