#صبر
💠 صبر بر مشکلات آيت الله شيخ هاشم قزوينى
🔻استاد جلال الدين همايى گويد: من و تعدادى از طلاب مدرسه نيماورد، با گرسنگى و قحطى دست و پنجه نرم مىكرديم، يك روز در مدرسه با رفيقم مباحثه مىكردم، كه طلبه برجستهاى از اهل قزوين (آيت الله شيخ هاشم قزوينى) بود، ناگهان حالش دگرگون شد و بيهوش افتاد هيچ بيمارى نداشت و جوانى سالم و با نشاط بود فهميدم دردش گرسنگى است و آن را از من پنهان داشته است، با شتاب از جاى برخواستم، هر چه در گوشه و كنار مدرسه گشتم تا پولى به دست بياورم وجهى نيافتم تا لقمه نانى فراهم كنم از مدرسه خارج شدم و خود را به خيابان رساندم، ناگهان در گوشه خيابان چشمم به چند برگ كاهوى گل آلود افتاد آن را برداشتم و در جوى آب شستم و به سرعت كنار دوستم آمدم همچنان بيهوش افتاده بود، اندكى از آن برگهاى كاهو را در دهانش نهادم، بى رمق با چشمان بسته به جويدن پرداخت، چند برگ را كه جويد دوباره حيات رفته به او بازگشت، هنوز برگهاى كاهو تمام نشده بود كه چشمانش باز شد و با لبخندى برخواست، نشست و بى درنگ رو به من كرد و انگشت روى خط نهاد و گفت: كجاى بحث بوديم و ديگر از آن گرسنگى و بيهوشى چيزى نگفت، چنان بود كه گويى هيچ اتفاقى نيفتاده است
🔰 خاطراتى از آيت الله شيخ هاشم قزوينى ص 12.
🌺🌺🌺🌺